جدول جو
جدول جو

معنی مار کرک - جستجوی لغت در جدول جو

مار کرک
مرغ تخمی، مرغ مادر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مار کبرا
تصویر مار کبرا
نوعی مار زهردار و خطرناک که هنگام احساس خطر گلوی خود را پر باد می کند و نقش عینک در پشت گردن او پیدا می شود، مار صلیب، مار عینکی
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
مارمولک. سوسمار. ضب ّ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مارمولک شود.
لغت نامه دهخدا
کار کردن، عمل، (چه گویم از ین گنبد تیز گرد که یک دم نیا ساید از کار کرد)، کار انجام داده عمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ما ترک
تصویر ما ترک
مرده ماند مر دری
فرهنگ لغت هوشیار
مرغ کرچ
فرهنگ گویش مازندرانی
از طرف مادر، نسبت خویشاوندی از طرف مادر داشتن، رضاعی
فرهنگ گویش مازندرانی
کوه و قلعه ای با همین نام در مشرق شهرک کتالم رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع لیتکوه آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
تاووسک
فرهنگ گویش مازندرانی
بافه های گندم و جوی چیده شده بر روی درخت یا نپار
فرهنگ گویش مازندرانی
کلون درهای قدیمی چوبی که در میان دو لنگه ی در جهت قفل کردن
فرهنگ گویش مازندرانی